لغت نامه دهخدا
لبة. [ ل َ ب َ ] ( ع اِ )شیر ماده. لَبْوَة. لِبْوَة. لباة. ( منتهی الارب ).
لبة. [ ل َب ْ ب َ ] ( ع اِ ) سر سینه. || ( ص ) زن پاکیزه. || زن پاکیزه خوی. || زن شوی دوست. ( منتهی الارب ). زنی که شوهر خود را دوست دارد یا فرزند. ( مهذب الاسماء ).