لاشار

لغت نامه دهخدا

لاشار. ( اِخ ) طایفه ای از طوایف ناحیه مکران ، مرکب از سه هزار خانوار. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 100 ).
لاشار. ( اِخ ) موضعی در حدود مکران. صاحب مرآت البلدان گوید: گرمسیراست و لیکن هوای آن نسبت به مکران بهتر است. پیپ ، ضابطنشین آنجا است و قلعه مخروبه ای از قدیم دارد. ازآب قنات زراعت کنند. چهار رشته قنات آباد و سه رشته خراب دارد و مشتمل است بر مزارع مفصله ( کویج یکرشته قنات دارد ) ( کردهان قلعه مخروبه و دو رشته قنات دارد ) ( قلعه آب کاه مخروبه و آبش رودخانه است ). محصولات شتوی ، غله. صیفی ، ذرّت. و باقلا. اشجار: نخل ؛ هلوی سیاه. رز، انجیر و سیب. شکار: در جلگه آهو و در کوهستان شکار کوهی : کبک و تیهو. ملبوس : کرباس و شال پشم است. جمعیت آنها هزار و چهل خانه وار: ( پیپ صد خانوار )( کویج هفتاد خانوار ) ( کردهان سی خانوار ) ( قلعه آب کاه دویست خانوار ) ( ایلات که در صحرای لاشارک سکنی دارند پانصد و پنجاه خانوار ). ( مرآت البلدان ج 1 ص 280 ).

فرهنگ فارسی

یکی از دهستانهای بخش بمپور شهرستان ایرانشهر واقع در جنوب بمپور . جلگه و گرمسیر دارای ۳۳ آبادی و ۱۳/٠٠٠ تن سکنه محصول غله خرما و لبنیات .
موضعی در حدود مکران

دانشنامه عمومی

لاشار روستایی کوچک واقع در جنوب شرقی استان سیستان و بلوچستان، ایران است.
بیشتر جمعیت این روستا را ایرانیان آفریقایی تبار تشکیل می دهند که بسیاری از آنها توسط پرتغالی ها و تاجران برده عرب به جنوب ایران آورده شده اند.

دانشنامه آزاد فارسی

از بخش های پنج گانۀ استان سیستان و بلوچستان، شهرستان نیکشهر، با مرکزیت اداری اِسپَکِه. راه ایرانشهر به نیکشهر از نواحی غربی آن می گذرد. مهم ترین آبادی های آن عبارت اند از اسپکه، پیپ، تنگ سرحه، و چانف. این بخش مسکن قوم لاشار است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال فنجان فال فنجان فال میلادی فال میلادی فال ای چینگ فال ای چینگ