غروا

لغت نامه دهخدا

غروا. [ غ َرْ ] ( اِ ) قلم ناتراشیده. یراعه. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ شعوری ) :
چنان است آنکه بی تأدیب استاد
که باشد در نوشتن کلک غروا.ابوالمعانی ( از فرهنگ شعوری ).ظاهراً مصحف غرو است. رجوع به غرو شود.

فرهنگ فارسی

قلم ناتراشیده یراعه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم