عبرانیان

لغت نامه دهخدا

عبرانیان. [ ع ِ ] ( اِخ ) این کلمه از عابر مشتق است که بمعنی گذر کردن از نهر یا مکانی دیگر میباشد، و یا اینکه از عابر مشتق است که جد ابراهیم خلیل بود. چون ابراهیم از گذرگاه فرات گذشته به اراضی فلسطین درآمد کنعانیان وی را به عبرانی ملقب نمودند، و از پس این لقب در خانواده ٔاو باقی ماند. در نزد مصریان و فلسطینیان نیز بدین لقب معروف گشتند. اما اصل و منشاء این قوم آنکه اولاًیزدان پاک ابرام را که در آور کلدانیان سکونت داشت اختیار فرمود او را برحسب مسمای اسمش پدر طوایف بسیار و مخصوصاً پدر قوم برگزیده خود قرار داد و دیانت آنها اصل و اصول دیانت عبادت خدائی است که متصف بصفت توحید است. ( قاموس کتاب مقدس ). رجوع به یهود شود.

فرهنگ فارسی

نام اول قوم یهود که بعدها کلمه [ اسرائیلیان ] جای آنرا گرفت و در آخر [ یهود ] نامیده شدند ( در عصر اسارت بابلیان ) . چون ابراهیم از گذرگاه فرات گذشته باراضی فلسطین در آمد کنعانیان وی را به عبرانی ملقب نمودند و بعد از این لقب مذکور در خوانواده او باقی ماند و آنان در نزد مصریان و فلسطینیان نیز بدین لقب معروف گشتند .
این کلمه از عابر مشتق است که بمعنی گذر کردن از نهر یا مکانی دیگر میباشد و یا اینکه از عابر مشتق است که جد ابراهیم خلیل بود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تک نیت فال تک نیت فال سنجش فال سنجش