طوقدار. [ طَ / طُو ] ( نف مرکب ، اِ مرکب ) اسم عامی فارسی قمری است. ( فهرست مخزن الادویه ). کنایه از قمری و فاخته و کبوتر و مانند آن. ( آنندراج ). قمری را نیز گویند. ( برهان ) : قمریَک طوقدار گویی سر در زده ست درشبه گون خاتمی حلقه او بی نگین.منوچهری. || دارنده طوق.دارنده گردن بند : همه طوقداران ابا گوشوار سراپرده آراسته شاهوار.فردوسی.|| کنایه از پسر امرد مخطط باشد. ( برهان ). کنایه از جوان مخطط است. ( آنندراج ). || بنده. اسیر. ( برهان ) ( آنندراج ). گرفتار. ( برهان ).
فرهنگ عمید
۱. دارای طوق، دارای گردن بند. ۲. (اسم ) پرنده ای که خطی سیاه یا سفید مانند گردن بند بر گردن دارد، از قبیل قمری و کبوتر.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آنکه دارای طوق ( گردن بند ) است . ۲ - پرندگانی که طوقی بر گردن دارند ( قمری فاخته کبوتر و مانند آن ) .