طبق طبق

لغت نامه دهخدا

طبق طبق. [ طَ ب َ طَ ب َ ] ( ق مرکب ) آنچه بتوالی بر طبقها بود. کنایه است از تعداد بسیار :
ببین به دیده انصاف نظم خاقانی
طبق طبق ز جواهر بر انتخاب بریز.خاقانی.- امثال :
افاده ها طبق طبق .

فرهنگ فارسی

آنچه بتوالی بر طبقها بود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال فرشتگان فال فرشتگان فال انبیا فال انبیا فال تاروت فال تاروت