طاقدار
طاقدار. ( نف مرکب ) دارنده طاق. رجوع به طاق شود. || ایوان دار. || مجازاً نگهبان و محافظ :
دین را که بود تو طاقداری
زین گونه چهار طاق داری.نظامی.
(ص فا. ) = طاق دارنده : ۱ - آن چه دارای طاق است . ۲ - دارای ایوان . ۳ - مجازاً: نگهبان ، محافظ .
( صفت ) ۱ - آن چه دارای طاق است . ۲ - دارای ایوان . ۳ - نگهبان محافظ .
طاق دارنده:
آن چه دارای طاق
دارای ایوان.
مجازاً: نگهبان، محافظ.