روباه بازی

لغت نامه دهخدا

روباه بازی. ( حامص مرکب ) حیله. حیله گری. حیله بازی. ( ناظم الاطباء ). مکر. فند و فریب. ( لغت محلی شوشتر نسخه خطی ). مکاری. نیرنگ بازی. رجوع به روباه بازو روباه بازی کردن و روبه باز و روبه بازی کردن شود.
- روباه بازی درآوردن ؛ روباه بازی کردن. رجوع به روباه بازی کردن شود.
|| فقر یا ضعف نمودن به دروغ. تماوت و تمارض.

فرهنگ عمید

مکر، فریب، حیله گری، نیرنگ بازی.
* روباه بازی درآوردن: [عامیانه، مجاز] خود را ضعیف و افتاده و بی نوا و ترسو وانمود ساختن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال نخود فال نخود فال اوراکل فال اوراکل فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی