راهگشای

لغت نامه دهخدا

راهگشای. [ گ ُ ] ( نف مرکب ) راه گشا. که راه را بگشاید. که راه باز کند :
گفت کای رخنه بند راهگشای
دولتت بر مراد راه گشای.نظامی.و رجوع به راه گشادن و راه گشودن شود.

فرهنگ فارسی

راه گشا . که راه را بگشاید . که راه باز کند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم