لغت نامه دهخدا
- دورریختنی ؛ هر چیز بیکار و بیفایده. ( ناظم الاطباء ).
|| نثار خواه گل باشد و یا زر. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ). کنایه از نثار باشد. ( انجمن آرا ) :
وز مژه در پای شه ارجمند
ریختنی های گهر می فکند.امیرخسرو دهلوی ( از انجمن آرا ).