ربما

لغت نامه دهخدا

ربما. [ رَ ب َ ] ( ع حرف ) رُبَّما. چندان. ( دهار ). حرف جاره بمعنی رُب . ( ناظم الاطباء ). و رجوع به رُب شود.
ربما. [ رُ ب َ ] ( ع حرف ) رُبَّما. رُب َّ. بسا و اندکا. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل ص 51 ). و رجوع به این دو کلمه شود.
ربما. [ رُب ْ ب َ ] ( ع حرف ) رب. بسا واندکا. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل ص 51 ). بسا و چندان. ( دهار ). لغتی است در رُب َّ. ( منتهی الارب ). بمعنی بسا. ( آنندراج ). و رجوع به رُب َّ و ناظم الاطباء شود.
ربما. [ رَب ْ ب َ ] ( ع حرف ) رُبَّما. رُب َّ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به این دو کلمه شود.

فرهنگ فارسی

لغتی است در رب بمعنی بسا

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی رُّبَمَا: چه بسا
ریشه کلمه:
رب (۱ بار)ما (۲۶۲۲ بار)
. اهل مدینه م عاصم «ربما» را مخفّف و دیگران مشدّد خوانده‏اند (مجمع) ربّ و ربّة و ربّما حرف جرّ است و گاهی مخفف آید (اقرب) یعنی: ای بسا که کفّار آرزو کنند ای کاش مسلمان می‏بودند. این کلمه در کلام اللّه مجید تنها یکبار آمده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم