راهبانی

لغت نامه دهخدا

راهبانی. ( حامص مرکب ) رهبانی. عمل راهبان. راهداری. رجوع به راهبان شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال درخت فال درخت فال لنورماند فال لنورماند فال احساس فال احساس