راست دست

لغت نامه دهخدا

راست دست. [ دَ ] ( ص مرکب ) که دست دور از انحنا و کجی دارد، آنکه دست راست و مستقیم دارد بی کجی و اعوجاج.
- اسب راست دست ؛ اسبی که دست و پایش حالت استقامت و راستی دارد بی کجی و خمیدگی :
سخت پای و ضخم ران و راست دست و گرد سم
تیزگوش و پهن پشت و نرم چرم و خردموی.منوچهری.|| مقابل چپ دست.

فرهنگ فارسی

که دست دور از انحنا و کجی دارد . اسب راست دست .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم