لغت نامه دهخدا
بتر زین برف و راه سخت آنست
که آن مه روی بر من دل گران است.( ویس و رامین ).نگارا تا تو برمن دل گرانی
به چشم من سبک شد زندگانی
همیشه دل گران باشی به بیداد
گران باشد همیشه سنگ و فولاد.( ویس و رامین ).دید کز جای برنخاستمش
تیره بنشست و دل گران برخاست.خاقانی.بی رخت باده نکردیم به جام
دل گران شیشه ز محفل برخاست.میرمعصوم ( از آنندراج ).