دود زده

لغت نامه دهخدا

دودزده. [ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) هر چیزی که بوی دود گرفته باشد. ( ناظم الاطباء ). هر چیز که دود، رنگ آن را تیره کرده باشد. دَخَن. عَثِن. معثون. مدخون. ( یادداشت مؤلف ). || گوشتی که دود آن را بخشکاند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

چیزی که دود به آن رسیده و رنگ دود یا بوی دود گرفته باشد.

فرهنگ فارسی

هر چیزی که بوی دود گرفته باشد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم