لغت نامه دهخدا خوش خط. [ خوَش ْ / خُش ْ خ َطط / خ َ ]( ص مرکب ) آنکه نیکو نویسد. آنکه خط خوب دارد. || کنایه از جوان مزلف و خوب روی. ( از ناظم الاطباء ). آنکه بر عارض خطی خوش دارد. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ عمید ۱. ویژگی کسی که خط زیبا و نیکو دارد و خط را خوب می نویسد، خوش نویس.۲. نوشته شده با خطی واضح و خوانا: تکالیف خوش خط.
فرهنگ فارسی (صفت ) ۱ - کسی که خطش نیکو و زیبا باشد آنکه خط را از روی اصول و قواعد و زیبا نویسد مقابل بد خط . ۳ - نوشت. روشن و خوانا مقابل بد خط .