لغت نامه دهخدا
خران گور گریزان تیر هجو منند
بداس پی زده و در کمند مانده قفا.سوزنی.وآن کز ره تو رمد چو خرگور
مرده بخر آورندش از گور.نظامی.ای خران گور آن سو دامهاست
در کمین این سوی خون آشامهاست.مولوی.کودکان چون نام بازی بشنوند
جمله با خرگور هم تگ می دوند.مولوی ( مثنوی ).