رئیسی

لغت نامه دهخدا

رئیسی. [ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب به رئیس. مهم از هر چیز. قسمت بزرگ هر چیز. || ( حامص ) ریاست. رجوع به رئیس و ریاست شود.
رئیسی. [ رَ ] ( اِخ ) دهی است در هشت فرسنگی شمال لار. ( از فارسنامه ناصری ).

فرهنگ فارسی

دهی است در هشت فرسنگی شمال لار .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم