صدصد
صدصد. [ ص َ ص َ ] ( ق مرکب ) صدتا صدتا.و مقصود تکثیر است یعنی فراوان :
بعیب خویش یک دیده نمائی
بعیب دیگران صدصد گشائی.نظامی.جنیبت کش وشاقان سرائی
روانه صدصد از هر سو جدائی.نظامی.ز هر پیشه کآید جهان را بکار
گزین کرد صدصد همه پیشه کار.نظامی.
صدصد. [ ص َ ص َ ] ( اِخ ) زنی است. ( منتهی الارب ).
صدتا صدتا: به عیب خویش یک دیده نمایی / به عیب دیگران صدصد گشایی (نظامی۲: ۲۰۱ ).
صد تا صد تا بسیار فراوان : بعیب خویش یک دیده نمایی بعیب دیگران صد صد گشایی . ( نظامی )
زنی است