قابل انتقال

لغت نامه دهخدا

قابل انتقال. [ ب ِ ل ِ اِ ت ِ ]( ص مرکب ) آنچه بتوان به دیگری منتقل کرد. انتقال پذیر. || ملک... منقول. در مقابل غیرمنقول.

فرهنگ فارسی

آنچه بتوان بدیگر منتقل کرد انتقال پذیر .

فرهنگستان زبان و ادب

{transmissible} [علوم سلامت] ویژگی آنچه میتواند از فرد یا گونه ای به دیگری منتقل شود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال عشق فال عشق فال ای چینگ فال ای چینگ فال نوستراداموس فال نوستراداموس