حاشاک

لغت نامه دهخدا

حاشاک. ( ع صوت ) دور باد از تو :
پس بگویند بنده را حاشاک
مردکی ریش گاو و کون خر است.انوری.مهر از تو توان برید هیهات
کس بر تو توان گزید حاشاک.سعدی.تو بحری و هر دو کون خاشاک
خاشاک درون بحر، حاشاک.سلمان ساوجی.رود بخواب دو چشم از خیال تو هیهات
بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک.حافظ.|| ( اِ ) چوبی بزرگ.

فرهنگ عمید

دور باد از تو، دور از تو.

فرهنگ فارسی

دوربادازتو، دورازتو
دور باد از تو .: (( مهر از تو توان برید ? هیهات . کس بر تو توان گزید ? حاشاک . ) ) ( سعدی )
دور باد از تو
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال زندگی فال زندگی فال تک نیت فال تک نیت