خلبانی

لغت نامه دهخدا

خلبانی. [ خ َ ل َ ] ( حامص مرکب ) رانندگی هواپیما. هوانوردی .
خلبانی. [ خ َ ل َ ] ( اِ ) بارزد. بیرزد. قنة. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

بارزد بیرزد قنه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال رابطه فال رابطه فال جذب فال جذب فال چای فال چای