بیغار

لغت نامه دهخدا

بیغار. ( اِ ) سرزنش و طعنه. ( برهان ).بیغاره. طعنه و سرزنش. ( سروری ) ( از جهانگیری ). ملامت. ( اسدی ). نکوهش. ملامت. ( یادداشت مؤلف ). سرزنش و طعنه. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). و رجوع به بیغاره شود.

فرهنگ معین

(بِ ) ( اِ. ) سرزنش ، طعنه .

فرهنگ عمید

= بیغاره

ویکی واژه

سرزنش، طعنه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم