پری بند

لغت نامه دهخدا

پری بند. [ پ َ ب َ ] ( نف مرکب ) شخصی که تسخیر جن کرده باشد. افسونگر. جن گیر. پری خوان. پری سای. پری افسای. افسونگر:
پری بندان و زرّاقان نشسته
ز بهر ویس یکسر دلشکسته.فخرالدین اسعد ( ویس و رامین ).چون پریداران درخت گل همی لرزد ز باد
چون پری بندان بر او بلبل همی افسون کند.قطران.

فرهنگ معین

( ~. بَ ) (ص مر. ) نک پری افسا.

فرهنگ عمید

= پری افسا

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه تسخیر جن کند افسونگر جن گیر پری خوان پریسای پری افسا پری افسای . جمع : پری بندان .

ویکی واژه

نک پری افسا.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال اعداد فال اعداد فال تاروت فال تاروت فال نوستراداموس فال نوستراداموس