بلادرنگ. [ ب ِ دِ رَ ] ( ق مرکب ) ( از: ب + لا ( نفی ) + درنگ ) بی درنگ. بی تأخیر. فوراً. بدون وقفه. دردم. توضیح اینکه این ترکیب عربی و فارسی ، فصیح نیست. ( از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به بلا شود.
فرهنگ فارسی
بی درنگ بی تاخیر فورا بدون وقفه . توضیح این ترکیب عربی فارسی فصیح نیست . بی درنگ. بی تاخیر . فورا . بدون وقفه . در دم . توضیح اینکه این ترکیب عربی و فارسی فصیح نیست .