تشنیز

لغت نامه دهخدا

تشنیز. [ ت ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کیار، بخش بروجن شهرستان شهرکرد. 1214 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و محصول آن غله و برنج و حبوب و انگور و زردآلو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان کیار در بخش بروجن شهرستان شهرکرد است

دانشنامه عمومی

تشنیز روستایی از توابع شهرستان کیار در استان چهارمحال و بختیاری است که در مجاورت شهر شلمزار مرکز شهرستان کیار قرار دارد.
این روستا در جنوب شهر قدیمی «تازیان» بنا شده است، بعدها با حمله مغول، این منطقه خالی از سکنه می شود و سپس با کوچاندن طوایف ارمنی توسط شاه عباس اول و یکجانشینی، ارامنه ساکن این دشت شده اند و با رفتن ارامنه در حدود ۲۰۰ الی ۲۵۰ سال پیش ایل «بلوردی قشقایی» به صورت محدود کشاورزی و دامپروری را در این منطقه شروع کرده اند و با کوچ های اجباری به دلیل خشکسالی و قحطی های متوالی به سکنه این روستا افزوده شده است و در محل فعلی مستقر شده اند.
طبق تحقیقات به عمل آمده، دو معنی برای کلمه «تشنیز» یافت شده است:
• محل سرسبز
• مرغزار و محل پرآب
از محصولات تولیدی در روستا می توان به گندم و جو، حبوبات، انگور، بادام، گردو، سیب زمینی و خیار اشاره کرد. برنج «گرده» از حدود سال ۱۳۷۳ به علت کم آبی در این روستا کاشته نمی شود.

ویکی واژه

معنی این واژه در زبان محلی گلو میباشد که به خاطر مکان این روستا این نام را انتخاب کرده اند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم