بچگی

لغت نامه دهخدا

بچگی. [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] ( حامص ) حالت و چگونگی بچه. طفولیت.خردی. کودکی. صباوت. صبا. خردسالی. صغر. || ( ص نسبی ) منسوب و متعلق به بچه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. بچه بودن.
۲. (اسم ) دوران کودکی: از همان بچگی باهوش بود.
۳. بی تجربگی.
۴. (صفت نسبی، منسوب به بچه ) مربوط به بچه.

فرهنگ فارسی

بچه بودن طفولیت .
خردی طفلی .

ویکی واژه

منسوب به بچه؛ بچه بودن، کودکی. زمان بچه بودن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم