نوعروس

لغت نامه دهخدا

نوعروس. [ ن َ / نُو ع َ ] ( اِ مرکب ) زنی که تازه شوهر کرده باشد. ( ناظم الاطباء ). تازه عروس. دختری که تازه عروس شود. ( فرهنگ فارسی معین ). تازه شوکرده. نوکدبانو. تازه به خانه شو رفته :
این جهان نوعروس را ماند
رطل کابینْش گیر و باده بیار.خسروی.پس پرده گشتی چنین پرفسوس
نه آگه من از کار و تو نوعروس.فردوسی.همچو آن دلاله کو گفت ای پسر
نوعروسی یافتم بس خوب فر.مولوی.شکایت کند نوعروسی جوان
به پیری ز داماد نامهربان.سعدی.می ده که نوعروس چمن حد حسن یافت
کار این زمان ز صنعت دلاله می رود.حافظ. || کنایه از چیز بسیار زیبا که در نهایت جمال و جوانی است.
- نوعروسان بهار ؛ نوعروسان روزگار. ( برهان قاطع ). کنایه از گلبنان و درختان پرشکوفه بهاری.
- نوعروسان چمن ؛ نوزادگان چمن. نهال ها و شاخه های نودمیده و گل ها و شکوفه های نوشکفته. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). گلبنان درختان پرشکوفه و پرگل.
- نوعروسان روزگار ؛کنایه از درختان شکوفه کرده. نوعروسان نوروز. نوعروسان بهار. ( برهان قاطع ).
- نوعروسان معنی ؛ معنی تازه. ( فرهنگ فارسی معین ). معانی بدیع :
نوعروسان بکر معنی را
موکشان سوی جلوه گاه عیان.هاتف ( از فرهنگ فارسی معین ).- نوعروسان نوروز ؛ نوعروسان روزگار. ( برهان قاطع ). درختان پرشکوفه.
- نوعروس وار ؛ چون نوعروس. در نهایت آراستگی و زیبائی :
دولت نعم صباح کنان نوعروس وار
هرهفت کرده بر دل من هشت در گشاد.خاقانی.

فرهنگ معین

( ~. عَ ) [ فا - ع . ] (ص مر. ) دختری که تازه عروس شده .

فرهنگ عمید

عروس جوانی که تازه شوهر کرده، تازه عروس.

فرهنگ فارسی

( صفت ) دختری که تازه عروس شده : جمع : نو عروسان . یا نو عروس معنی . معنی تازه : (( نو عروسان بکر معنی را موکشان سوی جلوه گاه عیان . ) ) ( هاتف اصفهانی . وحید . چا. ۳ ص ۱۱۴ ) یا نو عروسان روز نوروز بهار ) . درختان شکوفه کرده .

ویکی واژه

دختری که تازه عروس شده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال فنجان فال فنجان فال لنورماند فال لنورماند فال انبیا فال انبیا