جادویی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (حاصل مصدر ) [قدیمی] ساحری، جادوگری: خمار در سر و دستش به خون مشتاقان / خضیب و نرگس مستش به جادویی مکحول (سعدی۲: ۴۸۰ ).
* جادویی کردن: (مصدر لازم ) [قدیمی] سِحر کردن، جادو کردن.
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
عجیب، شگفت آور.