دوساله

لغت نامه دهخدا

دوساله. [ دُ ل َ / ل ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به دو سال. بچه انسان یا حیوان و یا هر چیزی که دو سال بر آن گذشته باشد: طفل دوساله. شتر دوساله. درخت دوساله. کار دوساله : اجزاع ؛ دوساله شدن گوسفند. ( تاج المصادربیهقی ) ( یادداشت مؤلف ) :
چل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت
تدبیر ما به دست شراب دوساله بود.حافظ.- دوساله درم ؛ نقدی مزد و مواجب مدت دو سال را :
گشاد آن در گنج پرکرده جم
بداد او سپه را دوساله درم.دقیقی.

فرهنگ فارسی

منسوب به دو سال .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم