دنبال کردن

لغت نامه دهخدا

دنبال کردن. [ دُم ْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پی کردن. تعقیب کردن. تعاقب کردن. به دنبال کسی رفتن. تعقیب. ( یادداشت مؤلف ).
- دنبال کردن کسی ( کاری ) را ؛ تعقیب. تعقیب کردن. عقب وی رفتن. عقب آن را گرفتن. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

پی کردن . تعقیب کردن .

ویکی واژه

دنبال‌کردن
تعقیب کردن، ادامه دادن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال شمع فال شمع فال ای چینگ فال ای چینگ فال تک نیت فال تک نیت