خونخواه

لغت نامه دهخدا

خونخواه. [ خوا / خا ] ( نف مرکب ) خون خواهنده. آنکه دعوی خون کسی می کند. انتقام گیرنده. ( ناظم الاطباء ). طالب ثار. ( یادداشت مؤلف ) :
گفت رنج از برای خود نبرم
بلکه خونخواه صدهزار سرم.نظامی.ز خونخواه دارا هراسیده گشت.نظامی.

فرهنگ عمید

آن که پس از کشته شدن کسی انتقام وی را می گیرد یا قصاص قاتل را می خواهد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) انتقام جوینده منتقم .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم