خمک

لغت نامه دهخدا

خمک. [ خ ُ م َ ] ( اِ ) صدای دست بر دست زدن با اصول و ضرب گرفتن مطابق ساز. ( انجمن آرای ناصری ) ( از ناظم الاطباء ). || ( اِ مصغر ) مصغر خم. ( ناظم الاطباء ). || دف خرد که چنبرش از روی بوده و نیک عمیق باشد. ( شرفنامه منیری ).
خمک. [ خ ُم ْ م َ ] ( اِ ) خنبک. ( ناظم الاطباء ) ( برهان قاطع ) ( جهانگیری ). || صدای دست بر دست زدن با اصول و ضرب گرفتن مطابق ساز. ( ناظم الاطباء ) ( برهان قاطع ) :
درآمد بشورش دم گاودم
بخمک زدن خام روئینه خم.نظامی ( از فرهنگ جهانگیری ).|| ( اِ مصغر ) دف کوچکی که دو چیز آن رویین و یا از برنج باشد. || خم کوچک. ( ناظم الاطباء ).
خمک. [ خ ُ م َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان شهرکی بخش شیب آب شهرستان زابل ، دارای 1920 تن سکنه. آب آن از رودخانه هیرمند و محصول آن غلات و لبنیات و پنبه و صیفی است. شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه و گلیم و کرباس بافی. راه مالرو و ده باب دکاکین مختلف و دبستان دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
خمک. [ خ ُ م َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل. دارای 960 تن سکنه. آب آن از رودخانه هیرمند و محصول آن غلات و لبنیات و صیفی و پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه و گلیم و کرباس بافی و راه مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ معین

(خُ مَ ) (اِ. ) دف و دایرة کوچکی که چنبر آن از برنج یا روی باشد.

فرهنگ عمید

نوعی دف که چنبر آن از برنج یا روی بود.

دانشنامه عمومی

خمک (زهک). خمک ، بخش مرکز بخش خمک شهرستان زهک در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
این روستا در بخش خمک قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۲۶۳ نفر ( ۳۲۴خانوار ) بوده است.

ویکی واژه

دف و دایرة کوچکی که چنبر آن از برنج یا روی باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال کارت فال کارت فال چوب فال چوب فال تاروت فال تاروت