کاچی. ( اِ ) بر وزن و معنی کاشی است. ( برهان ) ( آنندراج ). وآن سفالی باشد که شیشه صلایه کرده بر روی آن مالیده و پخته باشند. ( برهان ). کاشی و لعاب از شیشه صلایه کرده که بر روی سفال اندود نموده در کوره پزند. ( ناظم الاطباء ). || کاجی. حریقه. قابولا. صمحلّه. نجیره. عاقولا. عصیده ( امروز در عراق عرب ). سخینه. آردهاله. ( زمخشری ). نفیته. ( مهذب الاسماء ) ( بحر الجواهر ). حلوای روانی را نیز گویند که از دواها و تخمهای گرم پزند. ( برهان ). شله شیر و شله ای که از شیره و یا شکر و آرد و روغن سازند ویژه برای زچه. ( ناظم الاطباء ). طعامی از آرد سرخ کرده و روغن و زعفران یا زردچوبه و بیشتر زچگان را پزند. آرد بوداده با روغن که از آن حلوائی پزند. ( در گناباد خراسان ) : صحن کاچی چو پر از روغن و دوشاب بود نرساند بگلو لقمه آن هیچ آزار.بسحاق اطعمه.بهر کاچی و عدس در خانه ای باشم مقیم با کماج گرم و یخنی من که باشم در سفر.بسحاق اطعمه.کاچی نتوان پخت از این تخم که کشتیم کیپانتوان دوخت از این رشته که رشتیم.بسحاق اطعمه ( از آنندراج و انجمن آرای ناصری ).کاچیش وزیر و رشته نایب لِفتی حاجب ، هریسه دربان.فخرالدین منوچهر.- امثال : کاچی به از هیچی است . رجوع به امثال و حکم دهخدا شود.
فرهنگ معین
(اِ. ) غذایی شبیه حلوا که از شکر و آرد و روغن درست کنند.
فرهنگ عمید
= کاشی نوعی حلوای رقیق که با آرد، روغن، شکر، و زعفران تهیه می شود.
فرهنگ فارسی
خوارک رقیقی که با آردوروغن وشکروزعفران درست کنند ( اسم ) ۱ - حلوایی است که با آرد سرخ کرده و روغن و زعفران یا زرد چوبه پزند شلهای که از شیر یا شکر و آرد و روغن سازند ( مخصوصا برای زچگان ) : [ صحن کاچی چو پر از روغن و دوشاب بود نرساند بگلو لقم. آن هیچ آزار ] . ( بسحاق اطعمه ) ۲ - نوعی خوراک و طرز تهی. آن چنین است : آرد را از الک نرم بیرون کرده آبرا در دیگ جوش آورده یکی آرد را در دیگ میریزد و دیگری شور میدهد . پس از چند جوش سفت میشود . آب را جدا گرم کنند و همین که سفت شد باز میریزند و نازک میکنند تا باز بجوش آید . تا هفت مرتبه چنین عمل میکنند . دفع. آخرهمین که سفت شد برداشته با کشک یا ماست قاتق زده نعناع و سیرداغ میریزند . توضیح این خوراک سنگین و دیر هضم را بخطا برای [ نرم شدن رود. زنان ] پس از وضع حمل بدیشان می خوارانیدند . پیا کاچی به از هیچی . وجود ناقص به از عدم صرف است یا کاچی قیقناغ . ( قیقناع ترکی و بمعنی خاگینه است ) نوعی کاچی است سفالی باشد
دانشنامه آزاد فارسی
نوعی خوردنی شیرین ایرانی، فراهم آمده از آرد گندم یا برنج، شکر، گلاب، کره، روغن، و زعفران ساییده. آرد و روغن را در تابه روی آتش ملایم چندان هم می زنند که رنگ آن طلایی شود. شکر به آب و گلاب آمیخته را آرام و مداوم به مایه می افزایند. در پایان، زعفران به آب داغ حل شده نیز بدان می افزایند و باز هم می زنند. آتش را ملایم می کنند و می گذارند آرام قوام گیرد. کاچی از غذاهایی است که برای زائو می پختند. به کاچی زائو زیرۀ سیاه و سبز، بادیان، تخمِ شوید و عسل می افزایند. کاچی از اقلام اصلی برخی سفره های نذرانه است. نیز ← بی بی سه شنبه