مشک سا

لغت نامه دهخدا

مشک سا. [ م ُ / م ِ ] ( ص مرکب ) مانند مشک.( ناظم الاطباء ). مشک سای. و رجوع به همین کلمه شود.

فرهنگ معین

(ی ) ( ~. ) (ص فا. ) ۱ - آن که مشک را بساید. ۲ - کنایه از: معطر.

فرهنگ عمید

۱. آن که مشک بساید.
۲. [مجاز] خوش بو، معطر: تاب بنفشه می دهد طرۀ مشک سای تو / پردۀ غنچه می درد خندۀ دلگشای تو (حافظ: ۸۲۲ )

ویکی واژه

آن که مشک را بساید.
کنایه از: معطر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم