سراشیب

لغت نامه دهخدا

سراشیب. [ س َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) نشیب گاه و پستی. ( آنندراج ). سرازیری. مقابل سربالا :
ترا نفس رعنا چو سرکش ستور
دوان میبرد تا سراشیب گور.سعدی.

فرهنگ معین

(سَ ) (ص مر. ) نک سرازیر.

فرهنگ عمید

۱. دارای شیب، نشیب دار.
۲. (قید ) رو به پایین.
۳. (اسم ) سرازیری.

فرهنگ فارسی

نشیب دار، روبپایین، سرازیر، سراشیبی
۱ - ( صفت ) دارای شیب با نشیب . ۲ - آنچه که رو به پایین باشد سرازیر : راننده ماشین را در سراشیب جاده با سرعت عجیبی پیش می برد .
( سر آشیب ) نشیب گاه و پستی سرازیری

ویکی واژه

نک سرازیر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم