لغت نامه دهخدا
دهگان. [ دَ] ( ص نسبی ) منسوب به ده ( مرکب از ده عددی و گان پسوند نسبت ). اعشار؛ ( یادداشت مؤلف ). معشر. عشار. ( منتهی الارب ). || ده تا ده تا. ده نفر ده نفر. ده فرد با هم : لشکر از جهت خان و مال دهگان و بیستگان در گریختن آمدند. ( راحةالصدور راوندی ). ودهگان و پنجگان را همی درخواندندی. [ به خانه خواب ذوالاعواد ] و همی کشتند. ( مجمل التواریخ والقصص ).
- دهگان دهگان ؛ ده ده. عشارعشار. ( یادداشت مؤلف ).
- طبقه دهگان ؛ مقابل طبقه یکان و صدگان.