خمیری

لغت نامه دهخدا

خمیری. [ خ َ ] ( ص نسبی ) آلوده بخمیر. ( یادداشت بخط مؤلف ). || ( حامص ) بحالت خمیر بودن.

فرهنگ فارسی

آلوده بخمیر

فرهنگستان زبان و ادب

{pasty} [علوم و فنّاوری غذا] ویژگی مادۀ غذایی دارای بافت نرم، مانند خمیر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال ورق فال ورق فال تک نیت فال تک نیت فال اعداد فال اعداد