یشتن. [ ی َ ت َ ] ( مص ) به لغت زند وپازند، آهسته دعا خواندن بر طعام و زمزمه کردن مغان در وقت طعام خوردن و درخواست نمودن و استدعا کردن ونیاز کردن و ستایش نمودن. ( از برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). یشتن مصدر پهلوی ( هم ریشه یزشن ) به معنی خواندن کتاب مقدس و اوراد. ( یادنامه پورداود ذیل ص 211 ) : آن چهل هزار مرد بر یزشن کردن ایستادند و درونی بیشتند و قدری په [ پیه ] برآن درون نهادند چون تمام بیشتند یک قدح شراب به ویراف دادند. ( از ترجمه ارداویراف نامه به نقل یادنامه پورداود ص 211 ). و رجوع به یزشن شود.
فرهنگ معین
(یَ تَ ) (مص ل . ) ۱ - ستایش کردن ، نیایش کردن . ۲ - دعا خواندن هنگام غذا خوردن .
فرهنگ عمید
پرستش کردن، عبادت کردن، ستایش کردن.
فرهنگ فارسی
پرستش کردن، ستایش کردن، ستودن، عبادت کردن به لغت زند و پازند آهسته دعا خواندن بر طعام و زمزمه کردن مغان در وقت طعام خوردن و درخواست نمودن و استدعا کردن و نیاز کردن و ستایش نمودن یشتن مصدر پهلوی به معنی خواندن کتاب مقدس و اوراد
ویکی واژه
ستایش کردن، نیایش کردن. دعا خواندن هنگام غذا خوردن. جشن گرفتن. یشتن اگر از یشت انشقاق یافته باشد، احتمالا یک واژه اوستایی است.