گلناری

لغت نامه دهخدا

گلناری. [ گ ُ ] ( ص نسبی ) هرآنچه برنگ گلناربود. عنابی رنگ. ( ناظم الاطباء ). سرخ رنگ :
حجله و بزمه ای بزرکاری
حجله عودی و بزمه گلناری.نظامی.مرا ز نان جو خویش چهره کاهی به
که از شراب حریفان سفله گلناری.امیدی رازی.
گلناری. [ گ ُ ]( ص نسبی ) جلناری. قسمی از یاقوت ، دون ارجوانی و فوق لحمی. رجوع به کتاب الجماهر بیرونی ص 33 و 50 شود.

فرهنگ معین

( ~ . ) ۱ - (ص . ) هرآنچه به رنگ گلنار بود. ۲ - (اِمر. ) نوعی یاقوت ک ه رنگش مانند گل انار می باشد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به گلنار ۱ - رنگ گل انار عنابی رنگ . ۲ - ( اسم ) قسمی یاقوت که رنگش بگل انار شبیه است .
جلناری . قسمی از یاقوت دون ارجوانی و فوق لحمی .

فرهنگ اسم ها

اسم: گلناری (دختر) (فارسی) (طبیعت، گل) (تلفظ: gol nāri) (فارسی: گلناري) (انگلیسی: gol nari)
معنی: منسوب به گلنار، به رنگ گلنار، سرخ

ویکی واژه

هرآنچه به رنگ گلنار بود.
نوعی یاقوت ک ه رنگش مانند گل انار می‌باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال زندگی فال زندگی فال چای فال چای فال آرزو فال آرزو