گستردنی. [ گ ُ ت َ دَ ] ( ص لیاقت ، اِ ) چیزی که گسترند مثل فرش و قالی و امثال آن. ( آنندراج ). آنکه به زمین پهن کنند، چون : فرش و حصیر و امثال آن. آنچه لایق گستردن و درخور پهن کردن باشد. طِراز. فَراش. طَنو. وطاء [ وَ یا وِ ]. نَطعیا نِطع. مِهاد. مَفرَش. ( منتهی الارب ) : همی بوی مشک آمد از خوردنی همان زیر زربفت گستردنی.فردوسی.ز پوشیدنی هم ز افکندنی ز گستردنی هم ز آگندنی.فردوسی.به کمتر خورش بس کن از خوردنی مجوی ار نباشدت گستردنی.فردوسی.ز زر و ز سیم و زگستردنی ندیدند کس چیز جز خوردنی.اسدی.ز گستردنی بار سیصد هیون شراع و ستاره ده از گونه گون.اسدی.
فرهنگ معین
(گُ تَ دَ ) (ص . ) هرآنچه که بگسترانند.
فرهنگ عمید
آنچه بر زمین پهن کنند، مانند قالی و جز آن.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - لایق گستردن در خور پهن کردن . ۲ - ( اسم ) آنچه بر زمین پهن کنند چون قالی حصیر و غیره بساط : ز زر و زسیم و زگستردنی ندیدند کس چیز جز خوردنی .