کمر گشودن. [ ک َ م َ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) کمر گشادن. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کمر گشادن شود.
فرهنگ معین
( ~. گُ دَ ) (مص ل. )= کمر - گشادن: ۱ - گشودن کمربند از کمر. ۲ - صرف نظر کردن.
فرهنگ فارسی
۱ - گشودن کمر بند از کمر. ۲ - ترک تردد کردن از رفت و آمد صرفنظر کردن: ( چو من زین ولایت گشادم کمر تو خواهی ستان افسر و خواه سر ). ( نظامی ) ۳ - تسلیم شدن.