کروبی

لغت نامه دهخدا

کروبی. [ ک َ / ک َرْ رو / ک َ بی ی ] ( ع اِ ) فرشته مقرب. ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ). مهتر فرشتگان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). در خیابان نوشته که کروبی قسمی است از ملائک مقرب و در قاموس آمده الکروبی ( بتخفیف و تشدید راء ) سادات الملائکه. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). ج ، کروبیون ، ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) کروبیان ، کروبیین. در تورات کروب و جمعآن کروبیم آمده و به فرشتگانی اطلاق می شده که از حضور خداوند فرستاده می شوند یا آنکه همواره در نزدش حاضرند و گفته شده است که ایشان دارای دو بال هستند، اما تمثال آنان از طلا بود ودر زیر تابوت سکینه قرار داشتند و بالهای کروبی بر تابوت سایه می افکند. در اسلام آن را مهتر فرشتگان یا ملائکه مقرب دانند. ج ، کروبیون ، کروبیین. ( فرهنگ فارسی معین ) : حمد و شکر و سپاس مر آن پادشاهی را که عالم عود و معاد را بتوسط ملائکه کروبی و روحانی در وجود آورد. ( چهارمقاله ). ملائکه کروبی در پیش او با ندای ادخلوها بسلام آمنین. ( جهانگشای جوینی ).
وگر بچشم ارادت نظر کند در دیو
فرشته ایش نماید بچشم کروبی.سعدی ( گلستان ).رجوع به کروبیان ، کروبیون و کروبیم شود.

فرهنگ معین

(کَ یّ ) [ ع . ] (اِ. ) فرشتة مقرب درگاه . ج . کروبیون .

فرهنگ عمید

۱. (صفت ) [مجاز] الهی، معنوی، دارای روحانیت.
۲. [قدیمی] فرشتۀ مقرب.

فرهنگ فارسی

( اسم ) در تورات کروب ( جمع : کروبیم ) بفرشتگانی اطلاق شده که از حضور خدا فرستاده میشوند یا آنکه همواره در نزدش حاضرند و گفته شده است که ایشان دارا ی دو بال هستند . اما تمثال آنان از طلا بود و در زیر تابوت سکینه قرار داشتند و بالها ی کروبی بر تابوت سایه می افکند . در اسلام آن را مهتران فرشتگان یا ملائک. مقرب دانند جمع : کروبیون کروبیین : [ حمد و شکر و سپاس مر آن پادشاهی را که عالم عود و معاد را بتوسط ملائک. کروبی و روحانی در وجود آورد ] . ( چهار مقاله ۱ ) توضیح : در شعر بتشدید رائ آید و در تداول فارسی نیز مشدد تلفظ شود .

ویکی واژه

فرشتة مقرب درگاه.
کروبیون.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال کارت فال کارت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال اعداد فال اعداد