کاتم

لغت نامه دهخدا

کاتم. [ ت ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از کتم. درزدوز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || پنهان کننده. ( مهذب الاسماء ). پوشنده. رجوع به پوشنده شود. آدم محرم. سرپوش. || نهفته. سرٌ کاتم ٌ؛ راز نهان داشته. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || قوس ٌ کاتم ٌ؛ بمعنی قوس کتیم است. ( منتهی الارب ). کمان از چوب ناشکافته یا کمان سوفارناکرده.( آنندراج ). کاتمة، مثله. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(تِ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - پنهان کننده ، پوشنده . ۲ - سرپوش ، رازدار. ۳ - نهفته ، مستور.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - پنهان کننده پوشنده . ۲ - سرپوش رازدار . ۳ - نهفته مستور : سرکاتم .
درز دوز پنهان کننده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال قهوه فال قهوه فال احساس فال احساس فال پی ام سی فال پی ام سی