پیرس

لغت نامه دهخدا

پیرس. [ رِ ] ( اِخ ) بندر معروف آتن بود که در آن چهارصد کشتی توقف میتوانست کرد. امروز پیرس بشهر جدیدی مبدل شده و دارای 21000 تن سکنه است. ( ترجمه تمدن قدیم فوستل دو کولانژ ص 468 ).، پی رس. [ پ َ / پ ِ رَ ] ( نف مرکب ) آنکه از عقب و از پی رسد. آنکه از دنبال درآید و ملحق گردد.

فرهنگ عمید

۱. آن که از پی برسد.
۲. آن که از دنبال آید و به دیگران ملحق شود، پی رسنده، ازپی رسنده.

فرهنگ فارسی

بندر معروف آتن بود
( صفت ) آنکه از عقب و از پی رسد آنکه از دنبال آید و ملحق گردد.

دانشنامه عمومی

پیرس (دهانه). پیرس یک دهانه برخوردی در ماه است.
این دهانه ۱ دهانه اقماری دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال مکعب فال مکعب فال چوب فال چوب