لغت نامه دهخدا
گر به ما همسفری ، سلسله از ما بردار
پشت پازن دو جهان را و پی ما بردار.صائب. || دنبال کردن کسی برای یافتن وی. ایز او را برداشتن :
حق نعمت شاه بگذاشتند
پی ِ کشتن شاه برداشتند.نظامی. || محو کردن. از میان بردن :
دو گرگ جوان تخم کین کاشتند
پی روبه پیر برداشتند.نظامی.