پروانک
پروانک. [ پ َرْ ن َ ] ( اِ ) سیاه گوش. برید. قره قولاخ. تفه. عناق الارض. غنجل. پروانه. || پیشرو لشکر. || حشره که گویند عاشق چراغ است و بعربی فراش گویند. رجوع به پروانک شود.
(پَ نَ ) [ په . ] (اِ. ) نک پروانه .
( اسم ) ۱- پروانه ۱٠ ۶ ۵ ۲ ۱.
نک پروانه.