پرهون

لغت نامه دهخدا

پرهون. [ پ َ ] ( اِ ) دایره و هرچیز میان تهی را گویند مانند چنبر و طوق و هاله ماه و امثال آن. ( برهان قاطع ).هرچیز گرد میان تهی. چنبرماه. خرمن ماه :
آنچ بعلم تو اندر است گر آنرا
گرد ضمیر اندر آوریش چو پرهون.دقیقی.گاه چون ایوان پرهون گرد گرددسر بسر
گاه چون کاخ عقیقین بام و زرین در شود.فرخی.ای شده غافل ز علم و حجت و برهان
جهل کشیده بگرد جان تو پرهون.ناصرخسرو.

فرهنگ معین

(پَ ) (اِ. ) ۱ - هر چیز دایره مانند میان تهی ، طوق ، گردنبند. ۲ - هاله ، خرمن ماه .

فرهنگ عمید

۱. هرچیز دایره مانند.
۲. هاله، خرمن ماه.
۳. طوق، گردن بند.
۴. کمربند.
۵. دایره ای که با پرگار کشیده شود: ای شده غافل ز علم و حجت و برهان / جهل کشیده به گرد جان تو پرهون (ناصرخسرو: ۴۹۱ ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- دایره و هر چیز میان تهی مانند چنبر و طوق و امثال آن هر چیز گرد میان تهی ۲- چنبر ماه خرمن ماه هاله .

فرهنگ اسم ها

اسم: پرهون (دختر) (فارسی) (تلفظ: parhun) (فارسی: پَرهون) (انگلیسی: parhun)
معنی: هرچیز دایره مانند، هاله، خرمن ماه، طوق، گردن بند، کمربند، دایره ای که با پرگار کشیده شود، هر چیز گرد و میان تهی، چنبر ماه

ویکی واژه

دايره
هر چیز دایره مانند میان تهی، طوق، گردنبند.
هاله، خرمن ماه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال تماس فال تماس فال لنورماند فال لنورماند فال ای چینگ فال ای چینگ