پدرکش

لغت نامه دهخدا

پدرکش. [ پ ِ دَ ک ُ ] ( نف مرکب ) آنکه پدر خویش کشد :
پدرکش پادشاهی را نشاید
وگر شاید بجز شش مه نپاید
( و در این بیت اشاره است به شیرویه که پدرخویش خسروپرویز را بقتل آورد ).
مگر در سر نداری ای پسر هش
چه جوئی مهربانی از پدرکش.

فرهنگ عمید

کسی که پدر خود را کشته باشد، کشندۀ پدر.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آنکه پدر خویش را کشد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم