وکی

لغت نامه دهخدا

وکی. [ وَک ْی ْ ] ( ع مص ) بستن به وکاء سر مشک را. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

بستن به وکائ سر مشک را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال فنجان فال فنجان فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال مکعب فال مکعب